این جمهوری از سمت شرق با چین، از سمت شمال با قزاقستان، از سمت غرب با ازبکستان و از سمت جنوب با تاجیکستان مرز مشترک دارد. اهمیت استراتژیک قرقیزستان بهدلیل واقعشدن در همسایگی چین و مسیر جاده ابریشم است؛ بهنحوی که این منطقه را به مثابه مرز مناقشه میان تفکرات چینی و اسلامی درآورده است. کشور قرقیزستان در سال 1991 موفق به کسب استقلال و بهعنوان یک کشور مستقل در صحنه سیاسی جهان ظاهر شد.
پس از اعلام استقلال جمهوری قرقیزستان، جمهوری اسلامی ایران از نخستین کشورهایی بود که استقلال این کشور را در ۳۱ اوت ۱۹۹۱ بهرسمیت شناخت و با تأسیس سفارت خود، نسبت به برقراری روابط سیاسی بهصورت رسمی اقدام کرد. از آن زمان تاکنون روابط 2کشور مبتنی بر دوستی، درک و احترام متقابل بوده و اراده مسئولان 2کشور نیز بر گسترش روابط 2کشور استوار شده است بهنحوی که روابط جمهوری اسلامی ایران و قرقیزستان در سالهای گذشته در ابعاد مختلف رو به توسعه بوده است. در این بین تحولات اخیر قرقیزستان، سؤالهایی را در ارتباط با چگونگی آینده روابط تهران و بیشکک بهوجود آورده است.
بهار و خزان انقلاب لاله
هنگامی که در سال 2005، نظام تک نفره «عسگر آقایف» توسط «انقلاب لاله» (Tulip Revolution) ساقط شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد که تنها 5 سال بعد، رهبران انقلاب لالهای نیز به سرنوشت رهبران پیشین قرقیزستان دچار شوند. در آن زمان با به قدرت رسیدن هیأت حاکم جدید، روابط خارجی قرقیزستان تا حدودی تحتتأثیر قرار گرفت که روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران نیز از تغییر و تحولات مذکور، مصون نماند. بهنحوی که در پیش گرفتن رویههای غربگرایانه در سیاست خارجی قرقیزستان، موجب بهوجود آمدن فاصله میان تهران و بیشکک شد.
با توجه به این نکته که حضور نیروهای مسلح آمریکا و ناتو در منطقه باعث نگرانی شدید ایران است، یکی از مسائلی که بهعنوان عامل محدودیت مناسبات سیاسی ایران و قرقیزستان شناخته شد، پایگاه هوایی آمریکا در قرقیزستان بود، چنانکه وجود این پایگاه موجب بهوجود آمدن بحرانهای کوتاهمدتی نیز در روابط دوجانبه 2کشور شد. بهعنوان نمونه هنگامی که در ماه می2006، در میان تهدیدهای آمریکا در مورد آغاز عملیات نظامی علیه ایران، خبرهایی از احتمال استفاده از پایگاه هوایی آمریکایی واقع در فرودگاه «ماناس» برای بمباران هوایی ایران به گوش رسید، با واکنشهای تند مقامات ایرانی مواجه شد. بدینترتیب در حالی که ایران اعلام کرده بود به نقاطی که از آن موشکهای هوایی به طرف ایران پرتاب شود، ضربه خواهد زد، مقامات قرقیزستان بلافاصله از غیرممکن بودن استفاده از پایگاه هوایی ماناس علیه ایران سخن گفتند. موضعگیری فوق نشان داد که روابط ایران و قرقیزستان بهرغم رویههای مختلفی که بر سیاست خارجی آنها حاکم است، تا حد زیادی به ثبات و پایداری رسیده است.
بدین ترتیب خلأ بهوجود آمده در روابط ایران و قرقیزستان پس از مدتی از میان برداشته شد و 2کشور وارد مرحله جدیدی از همکاریهای سیاسی و اقتصادی شدند. در این بین تحولات اخیر قرقیزستان یکبار دیگر نشان داد که عوامل خارجی در آینده سیاسی این کشور از نقش و تأثیرگذاری زیادی برخوردار هستند. بر این اساس اگر انقلاب لاله با حمایت مستقیم ایالات متحده آمریکا به پیروزی دست یافته بود، اینک مخالفان دولت با حمایت مستقیم روسیه، باغ لاله را بهدست خزان سپردند. به همین سبب نیز میتوان چنین متصور شد که روسها نسبت به آمریکاییها از نقش بسیار پررنگتری در آینده سیاسی قرقیزستان برخوردار خواهند شد. این مسئله باعث میشود که از هماکنون گمانهزنیهای زیادی درخصوص تعاملات دولت جدید قرقیزستان با ایران بهوجود آید.
فرصتها و محدودیتها
در پی بروز تحولات اخیر در قرقیزستان، دولت جمهوری اسلامی ایران وضعیت پیشآمده را یک مسئله داخلی نامیده و آمادگی خود را برای کمک به دولت جدید در تأمین ثبات و امنیت این کشور اعلام کرده است. جمهوری اسلامی ایران خواهان استقرار هر چه زودتر ثبات در این کشور شده و سعی دارد با ارائه کمکهای انساندوستانه با دولت موقت قرقیزستان همکاری کند. ایران با حمایت از تدابیر دولت موقت برای رفع مشکلات مربوط به بیثباتی و درگیریها در بیشکک و دیگر شهرهای این کشور، خواستار بازگشت و استقرار هر چه زودتر ثبات و صلح در سراسر قرقیزستان شده است. در واقع ایران با اشاره به روابط خوب تهران ـ بیشکک از ابتدای استقلال این کشور، سعی کرده بر استمرار این روابط تأکید کند.
بهطور کلی بهنظر میرسد سیاست ایران نسبت به قرقیزستان، بخشی از استراتژی کلانتر ایران در منطقه آسیای مرکزی است که بهمنظور خنثیسازی تلاشهای آمریکا برای تحریم اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه اجرا میشود، از اینرو با توجه به این نکته که حضور نیروهای مسلح آمریکا و ناتو در منطقه باعث نگرانی شدید ایران است، یکی از مسائلی که بهعنوان عامل محدودیت مناسبات سیاسی ایران و قرقیزستان شناخته میشود، پایگاه هوایی آمریکا در قرقیزستان است. البته با توجه به تحولات پیش آمده در قرقیزستان و کاهش احتمالی نقش آمریکا در این کشور، به احتمال زیاد زمینه برای حضور و گسترش حوزه نفوذ ایران در بیشکک، بیش از پیش فراهم خواهد شد.
بر این اساس باید اراده ایران در رابطه با قرقیزستان بر توسعه همکاریهای دوجانبه 2کشور در زمینههای سیاسی، اقتصادی، تجاری، فرهنگی، علمی و گسترش همکاریهای فیمابین در اکو، سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان همکاری شانگهای و بسط همکاریها در سطح مجامع و سازمانهای بینالمللی استوار شود. بهخصوص با توجه به مناسبات موجود، ظرفیتهای فراوان، منابع و اهداف مشترک و سطح بالای روابط سیاسی بهنظر میرسد که ایران و قرقیزستان میتوانند سطح همکاریها و روابط خود را روزبهروز گسترش دهند. این امر بهخصوص با توجه به این نکته که مواضع و دیدگاههای 2کشور درخصوص مسائل منطقهای و مبارزه با شیوع موادمخدر به هم نزدیک است، باید مد نظر قرار گیرد.
در این راستا همکاریهای دوجانبه میتواند در جهت استقرار صلح و ثبات در منطقه صورت گیرد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر نقش فعال خود در حفظ ثبات و آرامش در منطقه و آمادگی برای مقابله با هرگونه بیثباتی، میتواند بر کاهش التهاب و حساسیت در منطقه و جلوگیری از پیدایش و رشد بحرانهای تازه تأثیرگذار باشد.
در بخش اقتصادی نیز جمهوری اسلامی ایران با قرقیزستان دچار محدودیتها و فرصتهای مختلفی است. بهعنوان نمونه تعرفه زیادی که به کالاهای ایرانی بسته میشود، موجب میشود که قیمت تمام شده کالاهای ایرانی افزایش یافته و تجار ایرانی رغبت چندانی برای ورود به این حوزه نداشته باشند که این امر باید در مذاکرات بعدی مورد توجه قرار گیرد.
همچنین شرکتها و تجار ایرانی درصورت بهرهمندی از خط اعتباری بانکهای قرقیزی تمایل زیادی به سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ و طرحهای عمرانی و زیرساختی دارند، از اینرو ایران باید با امضای موافقتنامه درخصوص اجتناب از تعرفههای مضاعف و مالیاتها، سطح روابط در حوزه اقتصادی و تجاری را توسعه دهد. بهخصوص که موقعیت ژئوپولیتیک جمهوری قرقیزستان فرصت ویژهای را برای دسترسی به بازارهای اروپایی و بازار بزرگ کشورهای خاوردور و خاورمیانه، چین و کشورهای جنوب شرق آسیا که شرکای قابل اعتمادی محسوب میشوند، برای ایران فراهم میکند. علاوه بر این، ایران و قرقیزستان در چارچوب سازمان همکاریهای اقتصادی(اکو) نیز روابط گستردهای با یکدیگر دارند.
در بخش فرهنگی نیز بهرغم آنکه زبان فارسی میتواند بهعنوان یک حلقه واسط میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی به ایفای نقش بپردازد اما تاکنون بهطور شایستهای مورد توجه قرار نگرفته است که این امر یک ضعف جدی به حساب میآید. همچنین در زمینههای علمی و فرهنگی و توریستی نیز ارتباط مردم 2کشور پیشرفت محسوسی نداشته است که باید از این پس در مذاکرات با دولت جدید قرقیزستان مد نظر قرار گیرد.
در مجموع ایران و قرقیزستان از لحاظ تاریخی، فرهنگی و مناسبات سیاسی و اقتصادی برای یکدیگر ارزش فراوانی قائل هستند. در این بین مشترکات کهن تاریخی و فرهنگی به همراه مناسبات سیاسی و اقتصادی نوین، میتواند از ایران بازیگری در منطقه بسازد که از یک سو نقش مؤثری بهعنوان یک موتور قوی در توسعه کشورهای منطقه ایفا کند و از سوی دیگر محدودیتها و چالشهای روابط خود با کشورهای منطقه بهخصوص قرقیزستان را به فرصتهای طلایی تبدیل کند.